در مملکتمان کلی نقص و ایراد وجود دارد؟ بر منکرش لعنت! سوءمدیریت و حیف و میل کردن سرمایهها زیاد است؟ مدیونیم اگر قبول نکنیم! کار بر زمین مانده زیاد است؟ الی ماشاءالله! اما اینها دلیل میشود که ناامید شویم و بزنیم زیر میز؟ خداوکیلی دلیل میشود؟ نمیشود. حقاً و انصافاً نمیشود. شما این صحبتهای رهبرمان در دیدار دیروز دانشجویان را بخوانید و ببینید جان کلام همین است که ایشان گفتهاند: «این انتظار فرج یعنی سختیها همه قابل برداشته شدن، برطرف شدن است. نه اینکه بنشینید و نظاره گر باشید”.
گروه خبر خوب: در مملکتمان کلی نقص و ایراد وجود دارد؟ بر منکرش لعنت! سوءمدیریت و حیف و میل کردن سرمایهها زیاد است؟ مدیونیم اگر قبول نکنیم! کار بر زمین مانده زیاد است؟ الی ماشاءالله! اما اینها دلیل میشود که ناامید شویم و بزنیم زیر میز؟ خداوکیلی دلیل میشود؟ نمیشود. حقا و انصافا نمیشود. شما این صحبتهای رهبرمان در دیدار دیروز دانشجویان را بخوانید و ببینید. جان کلام همین است که ایشان گفتهاند: «این انتظار فرج یعنی سختیها همه قابل برداشته شدن، برطرف شدن است. نه اینکه بنشینید انتظار بکشید، دل شما باید گوش به زنگ باشد. انتظار فرج یعنی انتظار برطرف شدن همهی نقص هایی که شما الان گفتید. ده برابر این هم نقص وجود دارد که شما نگفتید. انتظار فرج یعنی این، یعنی آماده بودن، فکر کردن، بنبست نپنداشتن. بنبستانگاری خیلی چیز بدی است.»
*آسمان آبی، هوای پاک! پاییز و زمستان امسال را یادتان هست؟ دل مان خوش بود که کرونا عقبنشینی کرده و «مدرسهها وا شده، همهمه برپا شده/ با حضور بچهها مدرسه زیبا شده» که دیدیم ای دل غافل! «آب آمد از روغن چربتر!» آلودگی آمد و آنقدر مدارس را تعطیل کرد که به جای مدرسه، در خانهها همهمه برپا شد! همهمه که چه عرض کنیم، حتی ولوله، حتی آشوب، حتی جنگ داخلی بین خواهر و برادرها که البته ریشه در سبک مدیریتی پدر و مادر و اعتقادشان به جمله معروف «تفرقه بینداز حکومت کن» داشت!!! دیگر خودتان در جریانید، نیازی به توضیح و تفسیر بیشتر نیست. آلودگی از پشت به پدر و مادرها خنجر زده بود و بدبختی این بود که دیگر مثل چند سال قبل، مدرسه کامل تعطیل نمیشد و خیلی امکانش نبود که در تعطیلات آلودگی، بزنیم به جادههای سبز شمال و برویم به آبتنی در آبهای نیلگون خلیج فارس. بلکه آموزش مجازی برقرار بود و باید بچههای چموش را پای گوشی و تبلت مینشاندیم. الان که دارم این خاطرات را مرور میکنم، اشک در چشمهایم حلقه زده. فکر میکنید از یادآوری سختیهای آن دوران؟ خیر، اشتباه نکنید! دو خبر به دستمان رسیده از پیشرفتهای صنعتی دوستدار محیط زیست که قند در دلمان آب کرده، اشک شوق به چشمانمان دوانده و نوید این را میدهد که در آیندهای نزدیک، در فصل پاییز و زمستان، هر روز در مدرسه همهمه و ولوله برپامیشود و به حول و قوه الهی، درِ آموزش مجازی در مدارس، تخته میگردد! و اما آن دو خبر: خداحافظی هوای تهران با ۷۵ هزار تن کربندیاکسید: نیروگاه زیستتوده فاضلاب تهران با ظرفیت تامین برق یک شهر ۲۰ هزار نفری به شبکه برق متصل می شود. این نیروگاه از ورود سالانه ۷۵ هزار تن کربندیاکسید معادل ظرفیت ۲۵۰۰ تریلر ۱۸ چرخ به جو جلوگیری میکند. با این روال، دور نیست که به قطب نیروگاههای زیست توده خاورمیانه تبدیل شویم. و اما خبر دوم اینکه میزان تولید برق توسط نیروگاههای انرژیهای تجدیدپذیر و پاک کشور در اسفندماه پارسال نسبت به بهمن ماه ۹۸.۴ درصد رشد داشتهاست. تولید برق توسط انرژیهای تجدیدپذیر و پاک یکی از بهترین نوع برق تولیدی است که هیچ آسیبی به محیط زیست نمیرساند و نیز سایر آلودگیها را به همراه ندارد. بهکارگیری انرژیهای تجدیدپذیر در اسفندماه ۱۴۰۱، سبب جلوگیری از انتشار ۶۸ هزار تن گازهای گلخانهای، مانع از مصرف شدن معادل ۳۳ میلیون متر مکعب گاز طبیعی و زمینهساز صرفه جویی در ۲۷ میلیون لیتر آب شدهاست. دست و جیغ و هورا به افتخار همه عوامل این دو خبر خوب زیست محیطی.
*«هواتو دارم!» تصور کنید که هر کدام از مردم کشورمان، همواره احساس کنند که هموطنانشان، حامی آنها هستند و جمله تیتر را خطاب به آنها میگویند. چه حال خوبیست! چه دلگرمی عظیمی است! احساس کنی نه تنها آدمها قصد سوءاستفاده از تو را ندارند، بلکه دلشان برایت میتپد و مراقبت هستند. حالا این حس خوب چگونه منتقل میشود؟ با پرهیز از جمله منحوس «ولش کن!». وقتی برای اتفاقات پیرامونتان اهمیت قایل شوید و نسبت به دیگران احساس مسئولیت بکنید، زندگی همین قدر زیبا میشود. به زیبایی این دو تصویری که از دلسوزی و مسئولیتپذیری این دو هممیهن، به دست مان رسیده است.