عواقب چرخش ضدفرهنگی موسیقی/ از دف سفره‌خانه به گیتار کافه

موسیقی یکی از مواردی است که در نسل جدید بیشتر از دیگر هنرها دستخوش تغییر و دگرگونی شده، این تغییر هم در محتوا و هم در فرم و چگونگی ارائه خود را به جامعه امروز تحمیل کرده است و موسیقی دیگر آن هنر با اصالت سنتی تار و تنبور و موسیقی ردیف‌دستگاهی نیست.

عواقب چرخش ضدفرهنگی موسیقی/ از دف سفره‌خانه به گیتار کافه

مؤسسه فرهنگی قرآن پژوهان شمال ـ گروه موسیقی: یکی از همکلاسی‌های قدیمی بعد سال‌ها به کار کافه‌های مدرن روی آورده بود. می‌گفت در مسیر کارم یک هندوانه بزرگ گرفتم به قیمت ۶۰ هزار تومان. از دیروز دارم لیوان لیوان «موهیتو»(آب هندوانه خودمان!) که هر لیوان ۱۲۰ هزار تومان به مشتری می‌فروشیم، از دیروز تا الان حدود ۱۵ میلیون تومان از همان یک هندوانه فروخته‌ام و هنوز هم نصفش باقیست! *دردِ باکلاسی فرنگی! همین مورد، غایت تاسف از شیفتگی نامعقول قشری از جوانان و نوجوان به فرهنگ و نام و عناوین به اصطلاح باکلاس فرنگی را برمی‌انگیزد و تاسف‌انگیزتر اینکه این معضل، این بهره‌کشی، نه تنها در این روایت معطوف به هندوانه که در تمام جوانب زندگی و خدمات شهری بخصوص بین گروه سنی نوجوان گسترش یافته و می‌توان رد آن را به وضوح در ارائه برخی سبک‌های بی‌ارزش موسیقی و پول‌های هنگفتی که بابت کنسرت‌ها و موسیقی کافه‌ها از سوی فرصت‌طلبان کسب می‌شود و کیسه‌ای که برای آن‌ها دوخته شده را مشاهده کرد. تازه این صورت ماجراست و اصل مشکل به فرهنگسازی نادرست و تاثیرات پایدار اینگونه اماکنی است که باعث شده بخشی از نوجوانان، از فرهنگ اصیل و باسابقه خود دور شده و مفتخر به لباس‌ها و بزک‌ها و فاصله گرفتن از ارزش‌های واقعی دینی، اجتماعی و تاریخی خود شوند.

*تغییر ذائقه موسیقی با تغییر سبک زندگی زمانی موسیقی در سرگرمی‌ترین حالت ممکن خود به اجرای زنده در سفره‌خانه‌های سنتی منتهی می‌شد. در سطوحی بالاتر موسیقی از نوع متعارف و مناسبش از رادیو و تلویزیون پخش می‌شد و مخاطبان خاص خود را داشت. با تغییر سبک زندگی نسل جدید، به سرعت مظاهر آن شیوه زندگی همپای آن‌ها که سن و سالی گذرانده بودند، تغییر کرد. از معماری و طراحی داخلی خانه‌ها گرفته تا لباس و پوشاک و وسیله نقلیه همه در یک بازه زمانی نسبتا کوتاه دستخوش تغییر شد. این شیوه و سبک زندگی جدید بیشتر متاثر از فرهنگی وارداتی بود که آن را می‌توان بیش از هر علتی، ره‌آورد هجمه شدید رسانه‌های نوین و فضای مجازی قلمداد کرد. حالا جوانان در شکافی عمیق نسبت به نسل قبل، خواسته‌های گسترده‌ای برای خود قائل بودند، آن شخصیت کم توقعی و ساده‌زیستی جای خود را به مصرف‌گرایی داده بود. همه چیز با این تغییر، دچار استحاله شد. *ورود موسیقی‌های وارداتی از در و دیوار موسیقی یکی از مواردی بود که در نسل جدید بیشتر از دیگر هنرها دستخوش تغییر و دگرگونی شد که این تغییر هم در محتوا و هم در فرم و چگونگی ارائه خود را به جامعه امروز تحمیل کرد. موسیقی دیگر آن هنر با اصالت سنتی تار و تنبور و موسیقی ردیف‌دستگاهی نبود. حالا موسیقی‌های وارداتی از در ودیوار وارد فرهنگ ما شده بود و  پکیجی از خرده ضدفرهنگ‌ها را نیز با خود آورده بود. سویه جدید موسیقی از پاپ گرفته تا راک و آر اند بی و هیپ هاپ و هاوس و ترنس، به همان میزانی که موتیف‌ها و فیگورهایی با کارکتر مشخص خود داشتند، مد و لباس و رفتار خاص را نیز با کشتی تهاجم فرهنگی‌شان به کشور آورده و در این سرزمین لنگر انداختند. به این ترتیب موسیقی موصوف، به سرعت به جذب حداکثری مخاطبان انجامید. مخاطبین و هوادارانی که با تعصب، حتی شیوه زندگی خود را بر مبنای نااستوار و بی‌منطق این سبک‌های تازه به دوران رسیده سِت کرده بودند.  حالا حجم قابل توجهی از این‌ها که همچون پیروان آیین‌های من درآوردی و هیپنوتیزم شده، «صمُ و بُکم» پذیرای تمام ارکان این نوع موسیقی شده بودند، مهیای شرایطی شدند تا از آن‌ها به بهترین نحو ممکن سوء استفاده شود. این بهره‌برداری از کنسرت‌های پی در پی و کسب درآمدهای نجومی برای برگزار کنندگان تا تدارک مکان‌هایی ثابت برای خوراندن این موسیقی پیش رفت و حالا به یکی از معضل‌های اصلی در همین شهر تهران تبدیل شده است. 

*بهره ابزاری از اشعار مولانا در رپ علی قادری، پژوهشگر مسائل سیاسی و اجتماعی در مورد موسیقی زیرزمینی می‌گوید: با گسترش موسیقی زیر زمینی، ابتدا در مواجهه با قالب موسیقی پاپ و سپس در قالب موسیقی رپ، متال و راک هستیم. البته با توجه به اینکه ممکن بود ورود این نوع موسیقی به ایران که برگرفته از فرهنگ جهان غرب به ویژه آمریکا بود، با مقاومت‌هایی روبرو شود، لذا سعی شد اولا مسائل اجتماعی و سیاسی و روانشناسانه در این موسیقی‌ها لحاظ شود و از طرف دیگر بعضی از گروههای رپ سعی کردند از اشعار شاعران معروف ایرانی مثل مولانا و سعدی و خیام و غیره برای بیان دیالوگهای خود استفاده کنند و همچنین ریتم آهنگهای رپ را تعدیل کنند. وی در مورد دلایل گسترش موسیقی غربی در ایران می‌گوید: به‌طور کلی عواملی چون اباحی‌گری، متفاوت بودن و مدگرایی، تنوع طلبی و تجربه فضای جدید، وجود خلاهای فکری و عقیدتی، ایجاد جذابیت در این گروه‌ها، ضعف نظام‌های آموزشی، صدا و سیما و متولیان فرهنگی و غربگرایی از مهمترین دلایل گسترش موسیقی غربی در ایران است. *تغییر کاربری ۵۰ آموزشگاه موسیقی! بنابر گزارش‌ها از همین ابتدای سال 1402 تا کنون بیش از ۵۰ آموزشگاه موسیقی تغییر کاربری داده و به کافه، املاکی، کبابی و سفره‌خانه تبدیل شده‌اند، که همین آمار نشان از وخیم‌تر شدن اوضاع دارد. برخی گزارش‌ها حاکی از این است که این مراکز به دلیل اعمال مالیات سنگین تغییر رویه داده‌اند اما برخی دیگر معتقدند این تغییر کاربری تعمدی بوده و ابتدا به ساکن مجوز آموزشگاه را دریافت کرده اما مبادرت به دایر کردن مشاغلی غیرمرتبط و تنها به هدف درآمدزایی صورت گرفته است. البته مطرح کردن موضوع مالیات درباره تعطیلی آموزشگاه از آن دست اخباری است که ضد انقلاب به برجسته سازی آن پرداخته است، یک بررسی ساده نشان می‌دهد آموزشگاه‌های موسیقی از مالیات معاف هستند. در واقع برخی با دور زدن مرکز آموزش وزارت ارشاد اسلامی از نهادهای غیر مرتبطی مجوز آموزشگاه می‌گیرند و از آن را در خدمت مشاغلی غیرمرتبط در می‌آورند.

*کافه‌های رها شده «موسیقی زنده در شهرک…»، «کافه دنج و خلوت تهران مناسب برای قرارهای خاص»، «رستوران با موسیقی زنده»، «باکارا لانژ با موسیقی و غذای عربی» و صدها کافه دیگر که قهوه و دسری به قیمت گزاف سرو می‌شود و موسیقی سبک و جمعی که اکثر قریب به اتفاق روسری از سر برمی‌دارند و به محل برای اشاعه بی‌بندوباری و ولنگاری تبدیل شده‌اند و در این میان خیال باطل همان جوانانی که فکر می‌کنند رهاسازی حس سرکش این دوره سنی و اقناع و مهیاسازی آن از سوی کافه‌دار نه از سر فرهنگ دوستی و دلسوزی‌ست بلکه تنها برای کسب درآمدی هنگفت است که این تازه ظاهر ماجراست و در دل خود آثار و تبعات منفی بلند مدت دارد و باعث تخریب آینده همان جوانان و نوجوانان خواهد شد. اما مساله اینجاست که بالاخره چندین نهاد در زمینه نظارت و کنترل اینچنین مکان‌هایی وجود دارد و سوال این است که با این حجم از اجراها و گردهمایی‌های مختلط با موسیقی نامتعارفی که هیچ گونه سنخیتی با مقررات تعیین شده قانونی ندارد، چرا اولا به اینچنین مکان‌هایی مجوز داده شده و دوما چرا فعالیت آن‌ها همچنان ادامه دارد؟

*چرا «خانه دوست» فک پلمب شد؟! ذکر این نکته هم از اهمیت برخوردار است که مصادیقی از نوع برخورد قانونی و مجازات برخی عاملین بی‌قانونی در این حوزه نشان می‌دهد که مجرم با این سطح از مواجهه با قانون باز می‌آید و به همان فعالیتی ادامه می‌دهد که جرمش تنها چند روز پلمب و بعد فک پلمب بوده است. برای نمونه حدود ده روز پیش تصاویری از اجرای گروه داماهی در کافه رستوران «خانه دوست» در فضای مجازی منتشر شد که حسین رونقی، یکی از افرادی که بارها به براندازی بازداشت شده به همراه شروین حاجی پور خواننده «برای» در این کافه حضور دارند و گروه داماهی در حال اجرای برنامه است و اکثر مهمانان جوان این کافه نیز با وضعیت کشف حجاب به تماشا نشسته‌‌اند. بعد از چند روز از حواشی این ماجرا، کار به پلمب این کافه هنجارشکن کشیده شد ولی در کمال تعجب پس از چند روز همین کافه «خانه دوست» فک پلمب و مجددا به فعالیت خود ادامه داد که بی‌شک این روند به هیچ عنوان نمی‌تواند موجب بازدارندگی در درجه اول و فرهنگ‌سازی در معنای بلند مدت خود داشته باشد، مادامیکه در همین مورد حواشی اجرای گروه داماهی و حضور اینچنین افرادی، با سطح گسترده‌ای از بازتاب رسانه‌ای معاند، سیاه‌نمایی و نمودی از عدم کنترل و نظارت بر اینچنین مکان‌هایی که در آن‌ها مجموعه‌ای از فعالیت‌‌های سیاسی تا کشف حجاب و موارد غیراخلاقی در آن رخ می‌دهد، مواجه هستیم.

چه باید کرد؟ حرف آخر اینکه جامعه امروز ایران بیش از هر زمان دیگری به تولید فکر، ذائقه و سلیقه نیاز دارد، وقتی گفتمان ابتذال اینستاگرام بر ذهن جوانان سایه انداخته است، حالا که هنر از معنا تهی و تبدیل به ابزاری در خدمت ابتذال شده، باید لحظه‌ای توقف کرد و به پشت نگاه انداخت. اینکه چه مسیری طی شده و چه رویکردی حاکم بوده است که هنر به جای کمک به رشد جامعه در خدمت سرمایه‌داری درآمده است. بی‌شک در این میان یکی از نهادهایی که می‌تواند تولید فکر و ذائقه سالم کند معاونت امور هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است، مرکز هنرهای تجسمی با صدها گالری در سطح شهر، مرکز موسیقی با مدیریت بر کنسرت‌ها و سالن‌های موسیقی، مرکز هنرهای نمایشی، مرکز آموزش‌های هنری و حتی موزه هنرهای معاصر و کارگروه مد و لباس، همه یا ذیل این معاونت قرار می‌گیرند یا مرتبط با آن هستند. هرچقدر این نهادها بتوانند خوب میدان را مدیریت کنند و فکر و اندیشه تولید کنند و ذائقه سالم بسازند، مسیر روشن‌تر خواهد بود. هرجا هم که این ساختار با سابقه دچار اختلال شود تئاترهای زیرزمینی و گالری‌های ولنگار و موسیقی مبتذل و پوشاک نامناسب روز به روز گشترش یافته‌تر خواهد شد. پایان پیام/

دیدگاهتان را بنویسید