گاهی افراد برای توجیه افکار و سیاستهای خود و اصرار بر مقبولیت اندیشههایشان دست به تحریف یا برداشت نابجا از عقاید شخصیتهای بزرگی مانند امام خمینی (ره) میزنند.
به گزارش خبرنگار حوزه اندیشه مؤسسه فرهنگی قرآن پژوهان شمال، شخصیتهای بزرگ و ارزشمندِ تاریخی، نظیر دانشمندان، علما و رهبران سیاسی چه در حیاتشان و چه پس از مرگشان همواره محل رجوع افراد بوده و بسیاری در پی آن هستند تا از طریق آرا و افکار این چهرههای شاخص و تراز، نوعی پشتوانه معرفتی و علمی برای نظرات خویش بنا کنند. طبیعی است که عوام و خواص و نخبگان با رجوع به آرای شخصیتهای تراز، اندیشه و منظومه فکری آنان را کشف کنند و از آن متأثر شوند، یا دست آخر آن را توصیف کنند. اما گاهی این رجوع و استفاده از نظرات شخصیتهای دینی و سیاسی نه برای کسب علم و توصیف منصفانه، بلکه به شکل گزینشی بوده تا توجیهاتی را برای مقاصد دینی و سیاسی خویش دست و پا کرده و مردم را با خود همراه سازند. امام خمینی، شاخصی که هرکس میخواهد او را به نفع خود مصادره کند در تاریخ معاصر ایران و بلکه منطقه، شاید کسی چون امام خمینی پیدا نشود. شخصی که با اتکا بر اصول اصلی اسلام و با پشتوانه مردم معتقد به این جهانبینی، نظم ساختگی شرق و غرب را برهم زد و چهارچوبی جدید در حوزه فکر و معرفت ایجاد کرد. در برههای که جهان ذیل کمونیسم و لیبرالیسم تعریف میشد، این امام خمینی است که «اسلام» را به عنوان راه سوم پیش میکشد و ایدئولوژی شرق و غرب را به چالش میگیرد. با پیروزی انقلاب اسلامی و پیدا شدن هویت جدید برای بشر امروز، بالاخص برای ایرانیان، بسیاری از احزاب و گروههای سیاسی سعی داشتند امام و اندیشههای آن را به نفع خود مصادره کنند. مجاهدین و مصادره امام! تاریخ فراموش نکرده است، سازمان مجاهدین خلق، پس از پیروزی انقلاب با استفاده ابزاری از عکس امام خمینی و سایر شخصیتهای برجسته و همینطور گزینشی برخورد کردن با سخنان آنان، بسیاری از جوانان آن دوران را به گرداب سرگردانی خویش که ملغمهای از اسلام و مارکسیسم بود، کشاند. شخصیتهای دیگری هم از گروههای مختلف بودند که به هر شکل سعی داشتند امام را هرجور که شده به عقاید خودشان نزدیک کنند، اما جدیت امام و روشن بودن مواضع و نظرات ایشان معمولاً این طیف را ناکام میگذاشت. رهبری اظهار نگرانی کرده است ۳۴ سال از رحلت امام میگذرد و نسلهای جوان و نوجوان ایران فارغ از عدم معاصرت با شخصی چون رهبر کبیر انقلاب، نتوانستند در رسانهها و مراکز آموزشی به دلیل کمکاریها آشنا شوند و این امر تا جایی پیش رفته است که گاهی اشخاصی راویِ حیات و افکار امام خمینی میشوند که اصلا در این امر مدخلیت نداشته و در پی پیشبرد اهداف خود هستند. همین موضوع سبب شده است که حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای نسبت به آن تذکر دهند: «من نگران آن هستم که نسلهای جوان، پاک و آماده حضور در صحنه، امام را نشناسند و ما نتوانیم این نسلهای آینده را از محبت و معرفت و ارتباط با آن بزرگوار بینیاز کنیم. بنابراین درخواست میکنم در این زمینه کارهای حقیقی و سطح بالا را توقع و ترغب کنید و به کمتر از این قانع نباشید.» مواضع امام را بدون تعارف بیان کنید! رهبری در جای دیگر نسبت به اهمیت معرفی صریح و دقیق امام خمینی با تأکید فراوان بیان کردند: «نباید برای خوشامد این و آن برخی از مواضع حقیقی امام را انکار کرد یا مخفی نگهداشت. بعضی این جور فکر میکنند که برای اینکه امام پیروان بیشتری پیدا کند،کسانی که مخالف امام هستند آنها هم به امام علاقهمند شوند، بایستی ما بعضی از مواضع صریح امام را یا پنهان کنیم یا نگویم یا کمرنگ کنیم. نه، امام هویتش، شخصیتش به همین مواضعی است که خود او با صریحترین بیانها، روشنترین الفاظ و کلمات آنها را بیان کرد. امام را صریح باید آورد وسط میدان. مواضعش بر علیه استکبار، مواضعش بر علیه ارتجاع، مواضعش علیه لیبرال دموکراسی غرب، مواضعش بر علیه منافقان و دورویان را باید صریح گذاشت. کسانی که تحت تاثیر آن شخصیت عظیم قرار گرفتند این مواضع را دیدند و تسلیم شدند. نمیشود به خاطر اینکه زید و عمر از امام خوششان بیاید ما مواضع امام را پنهان کنیم.» تحریف امام در این دوره برجسته شده است عبدالله گنجی در اثر تازه خود به نام «مو به مو» به این موضوع مهم اشاره میکند و مینویسد: «بعد از رحلت امام خمینی از سیره و اندیشه وی تفاسیر و خوانشهای متعددی صورت میگیرد. هرکس متناسب با چهارچوب فکری حال خود از امام دیروز، تصویری ارائه میدهد که ممکن است با اصل امام منطبق نباشد. ممکن است در تحلیل و تفسیر و حتی تأویل امام برخی تعمدا دست به تحریف بزنند و امامی را ترسیم کنند که خالقان انقلاب اسلامی ۱۳۵۷ اصلاً آن را نمیشناسند. چون امام دارای سرمایه اجتماعی حداکثری در بین ملت ایران است و منکران اندیشه وی نیز جسارت ندارند مستقیماً وی را نفی کنند؛ بنابراین تحریف امام در دوران حاضر برجستهتر از پنهان کردن یا سکوت درباره ایشان است. سکولارها هم ممکن است امامی را ارائه کنند که به دنبال نظامی شبیه جمهوری چندم فرانسه بوده است. لیبرالها امامی ارائه میکنند که اهل تساهل و تسامح بود. براندازان امامی را ارائه میکنند که یک سره خشونت بود. دموکراسیخواهان امامی معرفی میکنند که به دنبال لیبرال دموکراسی بود.» پایان پیام/