متفاوت‌ترین روز دانش‌آموز ایران در ایام دردناک غزه // آقای تاجی

روز دانش‌آموز امسال برای همه دانش‌آموز روز متفاوتی است. به گفته مصباح، دانش‌آموز کلاس پنجمی، باید مظلومیت مردم غزه را نشان دهیم، همه باید بدانند چقدر کودکان غزه مظلومند؛ نباید بگذاریم، رژیم صهیونیستی مظلوم ‌نمایی کند.

متفاوت‌ترین روز دانش‌آموز ایران در ایام دردناک غزه // آقای تاجی

به گزارش خبرنگار آموزش و پرورش مؤسسه فرهنگی قرآن پژوهان شمال، از 8 آبان که شهادت محمدحسین فهمیده است و روز نوجوان نامیده شده تا 13 آبان که روز دانش‌آموز و روز ملی مبارزه با استکبار جهانی است، برنامه‌های مختلفی برای دانش‌آموزان در مدارس اجرا می‌شود. هر چند که هر سال برنامه‌های هفته دانش‌آموز به راهپیمایی یوم‌الله 13 آبان ختم می‌شود و برنامه‌های مختلفی هم در این راستا پیش‌بینی می‌شود اما امسال روز دانش‌آموز خیلی متفاوت است. اتفاقات اخیر در غزه و شهادت کودکان و نوجوانان در حملات وحشیانه رژیم صهیونیستی، قلب هر کسی را به درد می‌آورد و دانش‌آموزان ایرانی در حمایت از دانش‌آموزان غزه در روز دانش‌آموز امسال، با مشت‌های گره کرده خطاب به استکبار جهانی خواهند گفت که «حق بر باطل پیروز است و ظلم و ظالم رفتنی هستند».

به بهانه روز دانش‌آموز سری به یکی از مدارس دولتی پایتخت زدیم و پای صحبت شاگردان کلاس پنجم این مدرسه نشستیم تا از حس و حال روز دانش‌آموز و روز ملی استکبار‌ستیزی امسال برایمان بگویند. پا که به درون مدرسه می‌گذاریم، کلی خاطرات متفاوت به مغزت هجوم می‌آورد؛ خاطره روزهایی که خودمان پشت همین میزها، روی همین صندلی‌های چوبی می‌نشستیم و نوشته‌های معلم روی تخته سیاه کلاس خیره می‌شدیم.  انگار حالا که بزرگتر شدیم، حس و حال خانه دوم را بیشتر درک می‌کنیم؛ ساعات مهمی از زندگی که در مدرسه کنار همکلاسی‌ها و معلمان سپری شد؛ فضایی سرشار از نشاط و شادی، خلوص و پاکی، قهر و آشتی‌های کودکانه و در یک کلام، مهد علم و تربیت.

وارد حیاط که می‌شویم صدای سوت داور و هیاهوی تشویق بچه‌ها حکایت از زنگ ورزش و فوتبال دارد. شور و شعف خاصی در حیاط مدرسه حکمفرماست؛ به‌گونه‌ای که هر بیننده‌ای را سر ذوق می‌آورد. برای گفت‌وگو با دانش‌آموزان باید به سمت ساختمان مدرسه حرکت می‌کنیم.  راهروی مدرسه پر از دیوارنگاره است؛ از قوانین مدرسه گرفته تا رعایت بهداشت و نظافت. کمی آن طرف‌تر، کمد جوایز خودنمایی می‌کند. از کارت صد آفرین تا مداد رنگی، توپ فوتبال و راکت تنیس، تراش و پاک‌کن و خلاصه کلی وسیله‌های جورواجور در ویترین می‌درخشند. قرارمان کلاس دانش‌آموزان پنجمی است که در طبقه بالا قرار دارد؛ تا نواخته شدن زنگ تفریح هنوز خیلی مانده است و فرصت برای گفت‌وگو بسیار است.

کلاس پنجمی‌ها ساکت نشسته‌اند و در حال گوش دادن به درس هستند اما وجود ما، نظم کلاس را برای دقایقی به هم می‌ریزد.  بیش از 30 پسر نوجوان، شانه به شانه یکدیگر روی نیمکت نشسته‌اند و منتظرند ببینند ما چه برنامه‌ای برایشان داریم. به خوبی می‌توان از نگاه کنجکاوشان دریافت که آمدن ما مثل زنگ تفریح برایشان می‌ماند. درباره روز دانش‌آموز امسال از آنها می‌پرسیم و اینکه اصلاً می‌دانند چه روزی را پیش رو دارند؟ آنها نیز از روز دانش‌آموز گفتند و روز مبارزه با استکبار جهانی، از تسخیر لانه جاسوسی تا شهادت دانش‌آموزانی که این روز را رقم زدند. چقدر سطح اطلاعات و آگاهی بچه‌ها بالا بود.

* ما همه امسال با پرچم غزه در راهپیمایی شرکت می‌کنیم به موضوع راهپیمایی که رسیدیم، آرمین یکی از بچه‌های کلاس گفت: ما همه امسال در راهپیمایی که شرکت می‌کنیم و پرچم فلسطین را هم با خودمان می‌بریم. صحبت آرمین بحث را به فلسطین و غزه کشاند و همه دست‌ها بالا رفت که خانم اجازه ما بگوییم. محمدمهدی بیان کرد: ما پرچم اسرائیل را آتش می‌زنیم تا بدانند ما از آنها بدمان می‌آید. حمیدرضا هم به کاردستی‌هایی که قرار بود درست کنند، اشاره کرد و گفت: ما تفنگ می‌سازیم و به رژیم صهیونیستی می‌گوییم نمی‌تواند زور بگوید. ظلم دوان ندارد. علیرضا هم گفت: به نظرم باید نیروی کمکی برای مردم غزه بفرستیم تا رژیم صهیونیستی حساب کار دستش بیاد و فکر نکنند فلسطین تنهاست.  هر دانش‌آموزی جمله‌ای را برای دفاع از مردم مظلوم غزه بیان می‌کرد و از حمایتش از دانش‌آموزان غزه می‌گفت تا آنکه پارسا گفت: من کشتی بلدم و حاضرم با دوستانم برای کشتی گرفتن جانانه با این رژیم غاصب آماده‌‌ایم؛ ناگهان مهدی هم وارد بحث شد و اظهار کرد: منم تکواندو بلدم و می‌آیم کمکت پارسا. فضای کلاس هم شاد بود و هم طوفانی و همهمه‌ای برپا شده بود؛ علی‌اصغر دستش را بلند کرد و گفت:من برای‌شان نقاشی می‌کشم و می‌فرستم برای کودکان غزه. نیما معتقد بود آنها بیشتر به غذا و دارو و کمک‌های بهداشتی نیاز دارند و محمد طاها گفت: ما باید به آنها کمک مالی کنیم و در فضای مجازی عکساهای‌شان را منتشر کنیم. یزدان هم با محمد طاها موافق بود و ادامه داد: تازه در فضای مجازی فعال هم هستم و می‌توانم کمک خوبی باشم.

* همه باید بدانند کودکان غزه مظلومند؛ جنگ جای بچه نیست مصباح دستش را بلند کرد و گفت: باید مظلومیت مردم غزه را نشان دهیم، همه باید بدانند چقدر کودکان غزه مظلومند، نباید بگذاریم، رژیم صهیونیستی مظلوم ‌نمایی کند. ابوالفضل دیگر تاب نیاورد و اظهار کرد: بچه‌ها نباید در جنگ باشند. عرفان که بغض کرده بود، گفت: ما دیگر کارتون میکی‌موس نمی‌بینیم. اصلاً دیگه کارتون‌های والت دیزنی را دوست نداریم. صدای زنگ تفریح، خبر از پایان گفت‌وگو می‌داد؛ با بچه‌ها خداحافظی کردیم و آنها دوان دوان به سمت حیاط مدرسه حرکت کردند. سخن امروز این نوجوانان، حکایت از روز دانش‌آموزی متفاوت داشت. نوجوانان دهه نودی چقدر زود بزرگ شدند. حالا بیش از پیش مفهموم این قسمت از شعر سلام فرمانده‌ که می‌گفت: «سیدعلی دهه‌ نودی‌هاشو فراخوانده» را می‌شود درک کرد. پایان پیام/

دیدگاهتان را بنویسید